The Basics: Agent 007 - Goldfinger Mission (1964)
بررسیها | 01/04/2020 | توسط دارت فون تریر
ما میخواستیم در مورد تعدادی فیلم جیمز باند برای آماده سازی فیلم جدید برای شما بگوییم که قرار بود در 10 آوریل اکران شود ، اما سپس به نوامبر منتقل شد.
آیا آنها فکر میکردند که ما را دلسرد میکنند؟
لعنت: حالا ما به اینجا رسیده ایم و همه را به شما میگوییم.
و از آنجایی که ما در آن زمان Goldfinger را شروع کرده بودیم ، جالب ترین مورد از نظر شما: Darth Von Trier قطعه اصلی را برای شما تجدید نظر ، گسترش و کامل کرده است ، و علاوه بر این ما در پایین یک سورپرایز لوکس اضافه کرده ایم که امروز او در هر مقاله بررسی ما را همراهی میکند.
برای شما اصول: 007.
اصول اولیه.
در سال 1964 ، در فیلم سوم براساس شخصیت یان فلمینگ ، سری 007 پاسخ خوبی داشت اما هنوز توانایی کامل خود را بیان نکرده بود. در هوا به همان اندازه تمایل به ادامه کار وجود داشت که "یا میرود یا آن را میشکند".
کلم بروکلی ، پس از مجوز برای کشتن و از روسیه با عشق ، سپس تصمیم گرفت تمام راه را بپیماید ، تا باند را به هر قیمتی از زمین خارج کند ، حتی در صورت لزوم مبالغه در اصل مطلب. از همه تماسهای ممکن ناراحت کننده است ، سرمایه بیشتری نسبت به دو قسمت اول اضافه شده بین تولید و تبلیغات (از جمله در جلد زندگی ، نزدیک به انتشار ، با شرلی ایتون طلا نقاشی شده) سرمایه گذاری میکند ، حتی یک دوست قدیمیژنرال را صدا میکند برخی از مجوزهای منتشر نشده برای فیلمبرداری برخی چیزها را در داخل فورت ناکس دریافت کنید. از کارت بلانچ گرفته تا طراح صحنه کن آدامز برای خلق موقعیتهای عجیب و غریب و جذاب… خلاصه ، با نقل قول از دوشیو پاتان بزرگ ، آلبرت "توبی" کلم بروکلی "همه چیز را باز میکند" و مستقیماً وارد افسانه میشود.
وارد افسانه شوید.
کن آدامز برای صحنه نویسی و پیتر مارتون برای کارگردانی هنری ایجاد شده برای فیلم ، عملاً فقط موقعیتها / اشیا / / تصاویر نمادین و استون مارتین DB5 فوق العاده مجهز آنها علاوه بر این که به معنای برتری 007 نیز میشوند ، مورد توجه قرار گرفتند. کالاهای سینمایی برترین: مدل Corgi او به پرفروش ترین اسباب بازی 1964 تبدیل شد و از آن زمان تاکنون عملا بدون وقفه در تولید باقی مانده است ، کم و بیش بدون تغییر و در نسخههای کم و بیش محدود.
چند سال پیش ، با مشورت در این صفحات معتبر ، که صحنه مورد علاقه من در بسیاری از 007ها بود ، من داستانی را برگرفته از باند مورد علاقه خود تعریف کردم: Goldfinger Mission. بعد از پنج سال ، من نه در فیلم و نه در صحنه نظرم عوض نشده است ، بعد از پنج سال پیش من با اعتقادی به پاس سالها اشتیاق بوندی جواب دادم. ما میتوانیم از نظر فنی بیشتر درباره این فیلم صحبت کنیم اما بعد از همه جنبههایی که مهم نیستند کارگردانی و نویسندگی هستند ، اگرچه بدون شک خوب هستند ، اما توسط یک کارگردان هوشیار همیلتون کنترل میشود که به خوبی میداند آنچه را که فیلمبرداری میکند به فروش میرسد فقط: فقط صحنه نویسی کن آدامز را به خوبی قاب کنید و بگذارید آیکونها بازی خود را انجام دهند ، از اولین نتهای موسیقی متن خوانده شده توسط شرلی باسی ، با صحنههای فیلم بر روی بدن طلای ایستون ، مخاطب کاملاً خریداری میشود. چون گلدفینگر قبل از فیلم بودن به عنوان یک تجربه ، به عنوان یک سبک زندگی متولد شد.
من شما را به خواندن مجدد آن سخنرانی دعوت میکنم ، زیرا من در مورد چیزهایی صحبت میکنم که در اینجا تکرار نخواهم کرد ، اما همچنین به نظر من درست است که یک متن را برای شما فرض کنیم:
من Goldfinger را به طور تصادفی یا از روده انتخاب نمیکنم: این فیلم به تنهایی بسیاری از چیزهایی را تعریف میکند که وقتی به "جیمز باند" فکر میکنیم فکر میکنیم. همه آنچه روایت و زیبایی شناسی باند را در Goldfinger تعریف میکند ، برای همیشه در اینجا گنجانده شده است. شامل چندین نماد شخصیت است و فیلمیاست که برای برتری در آن طراحی شده است. استون مارتین با صندلیهای پرتاب شده ، زن روکش طلا ، تاکسیدوی سفید ، شغل عجیب و غریب ، بسیاری از آنچه که "Bond" در سر مردم است از اینجا ناشی میشود.
من همچنین به سبد خرید نمادها ترکیب جدا نشدنی فندک Rolex Submariner و Ronson را اضافه میکنم ، که به جای آن در اینجا صحبت میکنم.
بنابراین ، فراتر از این دو قطعه ، چه چیز دیگری برای گفتن؟ بالاخره کم. حس ترجیح من ، و به نظر من از فیلم ، همیشه یکسان است: نمادینی که دارد ، که در کودکی در معرض آن قرار گرفتم و به اندازه کافی بر سلیقه من تأثیر گذاشت و فراتر از بعد شخصی ، آن را به یکی از فیلمها تبدیل کرده است. که یک دوره ، یک ستاره و به طور کلی یک مدل را تعریف میکند ، یکی از بنیانگذاران آنچه که اکنون در سینما به آن جهان سازی میگوییم.
ما خریداری شده ایم
دهه شصت ، زمانی که من اول کودک بودم و سپس کودک بودم ، تقریباً در همه حوزههای فرهنگی به طور گسترده کشف شد ، از حوزههای خرده فرهنگ شروع شد و تا جریان اصلی جریان یافت. موسیقی از اوایل دهه هشتاد و با پدیده امواج مختلف احیای گاراژ و سپس کل کشف مجدد موسیقی به اصطلاح lounge آغاز شد ، و نیازی به گفتن نیست که تمام حرکت غول پیکر Rev Revival که از اواخر دهه هفتاد به بعد هرگز متوقف شد ، مجلههایی مانند Low Fidelity و Metallic KO بازنشرهای oscu را بررسی کردند